بدترین مردم کسانی اند که از بدترین مسأله ها، می پرسند، تا دانشمندان را به اشتباه اندازند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
پاسخ به پرسش ها و شبهات اعتقادی
اگر در ذات خداوند خیر مطلق است با توجه به این که خداوند آفریدگار
چهارشنبه 84 دی 7 , ساعت 11:0 صبح  

معروف میان فلاسفه و دانشمندان این است که «شر» در تحلیل نهائی بازگشت به یک «امر عدمی» (یا یک امر وجودی که سرچشمه عدم است) می‏کند و شاید نخستین کسی که این نظریه را ابراز داشت «افلاطون» بود که «شر» را به عنوان «عدم» معرفی کرد.

 بنابراین نقطه مقابل آن، یعنی «خیر» چیزی جز «وجود» نیست، هرقدر وجود گسترده‏تر و کاملتر باشد منبع خیر بیشتری است، تا برسد به وجود مطلق و بی‏پایان خداوند که خیر محض و سرچشمه تمام خیرات و برکات است.

 معمولاً برای روشن ساختن عدمی بودن شرور به این مثال ساده دست می‏زنند که ما می‏گوئیم «سر بریدن یک انسان بی‏گناه شر است» ولی ببینیم در اینجا چه چیز «شر» است؟ آیا زور بازوی قاتل، یا تیزی کارد و برندگی آن، یا تأثیرپذیری گردن مقتول و لطافت آن که مایه قدرت بر هر گونه حرکت گردن می‏شود؟ مسلماً هیچیک از اینها ذاتاً نقص و شر نیست، آنچه در این میان شر است جدائی افتادن در میان اجزای گردن و رگها و استخوانها است، و می‏دانیم جدائی چیزی جز یک امر عدمی نیست.

 همچنین گاه یک امر وجودی مانند یک غذای زهرآلود، باعث «مرگ» که یک امر عدمی است می‏شود، و به همین دلیل شر است. و یا میکرب که امر وجودی است سبب «بیماری» می‏شود و می‏دانیم مرگ چیزی جز عدم حیات و بیماری جز از دست دادن سلامتی نیست.

 از اینجا پاسخ این سؤال که «شرور را که آفریده است»؟ برای همگان روشن می‏شود، زیرا وقتی «شرور» امور عدمی هستند، اصولاً آفرینش و آفریدگاری در مورد آنها تصور نمی‏شود.

زیرا اموری که احیاناً موجب عدم می‏شوند می‏توانند وجودی باشند (مانند غذای مسموم)، ولی اگر خیر و شر آنها مساوی، یا شر آن غالب، و یا شر مطلق باشند، هرگز با توجه به حکمت خداوند لباس وجود بر اندام آنها پوشیده نخواهد شد.

 این نکته نیز قابل دقت است که «شر مطلق» مساوی با «عدم مطلق» است که هرگز وجودی خارجی ندارد، زیرا عدم مطلق به اصطلاح نقیض وجود است.

 ولی «شر نسبی» (چیزی که از جهتی خیر و از جهتی شر باشد) مسلماً بهره‏ای از وجود دارد، یا به تعبیر دیگر آمیزه‏ای است از وجود و عدم، اما همانگونه که گفته شد تنها یک قسم از شر نسبی با حکمت خدا سازگار است و آن چیزی است که جنبه خیر آن غالب باشد.

 این نکته نیز باید دانسته دشود که: که میان «صفات ذات» و «ظهورات صفات فعل» خداوند تفاوت وجود دارد آن چه بی نهایت و بدون مقابل است صفات ذات است مانند علم خدا، اما صفات فعل خدا مظاهر متعدد دارد و نسبت به قابلیت موجودات مختلف، صفات فعل خداوند تجلیات متفاوت دارد به همین جهت در تجلی صفات فعل حتی گرفتاری ها، بدی ها به خداوند قابل انتساب است «و ان تصبهم سیئه یقولوا هذه من عندک قل کل من عند الله؛ وقتی بدی به آنها می رسد می گویند [ای پیامبر] این بخاطر توست، بگو همه از نزد خداست» (نساء (4)، آیه 78)

بنا بر این با توجه به مطالب گذشته نتایج زیر به دست می آید:

1. شر، چیزی نیست که در عالم هستی موجود باشد، تا از علت پدید آمدن آنها به وسیله خداوند، پرسش شود، بلکه در دسته ها و گروه های گوناگون، تقسیم شدنی است که به برخی از آنها اشاره می شود.

2. دسته ای از شرور، لازمه طبیعی عالم مادی است؛ یعنی یا می بایست عالم ماده آفریده نمی شد، یا در صورت آفریده شدن، به گونه ای طبیعی، پیامدهایی که ظاهرا ما آنها را شر به حساب می آوریم، روی می نمود. مثلا، حیوان برای ادامه زندگی، از گیاه یا حیوانات دیگر تغذیه می کند، یا انسان به همین منظور، پس از ذبح حیوانات، از گوشت آنان استفاده می نماید. در شرایط جوی خاصی، سیل سرازیر می شود، و به طور طبیعی، ویرانه هایی را نیز به دنبال دارد. بروز زلزله، ورود میکرب به بدن و مرگ و میرهای ناشی از آن نیز از همین دست رویدادهای طبیعی است.

3. برخی از شرور، بازتاب اعمال انسان ها و کیفر آن است. قرآن کریم در این باره می فرماید: «ولو ان اهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض ولکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون؛ و اگر اهل شهرها و آبادی ها ایمان آورده و تقوا پیشه می کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم، ولی (آنها حق را) تکذیب کردند، ما نیز آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم» (اعراف، آیه 96).


نوشته شده توسط پژوهشگر | نظرات دیگران [ نظر] 
خدا را آن طوری که باید نمی فهمم چگونه خدا را بهتر لمس کنم؟
چهارشنبه 84 دی 7 , ساعت 8:33 صبح  

در برآیند کلى شناخت انسان نسبت به خداوند سبحان دوگونه است:

    1ـ شناخت حصولى: که مقصود از آن شناخت از را عقل، تفکر، اندیشه، استدلال و برهان و نظم در عالم طبیعت  است که راحت ترین راه در این مسیر، تفکر و سیر در آیات الهی در جهان هستی و به خصوص عالم ماده که بهتر قابل لمس است و تدبر در موجودات و عجایب خلقت  این جهان است . در قرآن نیز بر این روش خداشناسی تاکید شده و آیات بسیاری در مورد خلقت این جهان و نشانه های خداوند در آن بیان شده است.

    2ـ شناخت حضورى، که خود دوگونه است:

    1ـ2ـ درک فطرى یا خداشناسى فطرى: که یک علم حضورى غیراکتسابى در نهاد انسان و بیرون از محدوده اختیاراوست. این شناخت فطرى در بیشتر انسان‏ها تنها استعداد و مایه‏اى است که آدمی با تلاش خود مى‏تواند آن را از حالت استعداد و قوه  به فعلیت در آورده  و از حالت ابهام به مرحله درک حضورى آگاهانه برساند.

    2ـ2ـ علم حضورى اکتسابى:

یک علم حضورى روشن و آگاهانه است و آدمى با تلاش و پس از پیمودن مراحل تکامل، این شایستگى را مى‏یابد که خداوند آن را به او افاضه نماید. این نوع معرفت داراى مراتب گوناگون شدید وضعیف است که آخرین مرحله آن همان هدف نهایى آفرینش و بالاترین مرتبه کمال انسانى مى‏باشد. هر چند دریافت این معرفت حضورى، مانند گونه قبل مستقیما در اختیار آدمى نیست، اما مقدمات دست‏یابى به آن از افعال اختیارى است. انسان با سیر و سلوک و ریاضت نفس و آن مواردی که در شرع اسلام نیز تجویز شده است ، می تواند به مراتبی از کشف و شهود حقایق هستی و از جمله شناخت بهتر و عمیق تر خداوند نائل شود و حقایقی از عالم ربوبی بر این انسان افاضه شود.

 در حقیقت افاضه این کمال ـ معرفت به خداوند ـ پاداش بخشى از افعال اختیارى انسان است که به صورت تام وکامل در آخرت به او داده مى‏شود هر چند مراتب دیگرى از این معرفت حضورى براى برخى از اولیاى خدا در این دنیا فراهم مى‏آید.

    بر اساس مطالب پیش گفته با شناخت نفس یا روح یا حقیقت خود و توجه به این امر که اصل ما یعنى روح ما چه بوده، چه گشته و چه مى‏تواند باشد و آگاهى از چگونگى تهذیب نفس و طریق سلوک و راه حصول کمال مى‏توانید خداوند را با علم حضورى اکتسابى بیشتر، بهتر و عمیق‏تر بشناسید.

    در واقع معرفت نفسى که پلى براى معرفت خداوند است، همان سلوک عملى و شرعى است که باید با استفاده ازاستادى مجرب و تأیید شده و عمل به دستورات او محقق مى‏شود.

 در حقیقت  امرى که انسان را به شهود وجه حق مى‏رساند، شناخت حقیقت خود و حرکت به سوى مقام اصلى خود است و این جز با تحصیل تقوا میسر نخواهد بود.

در این رابطه توصیه مى‏کنیم کتاب «مقالات» استاد محمد شجاعى را که در سه جلد از سوى انتشارات سروش به چاپ رسیده است با دقت، تکرار و وسواس مطالعه فرمایید.


نوشته شده توسط پژوهشگر | نظرات دیگران [ نظر] 
پاسخ به پرسش ها و شبهات دینی
سه شنبه 84 دی 6 , ساعت 12:59 عصر  

در این وبلاگ تلاش خواهم کرد به پرسش ها و شبهات دینی پاسخ دهم


نوشته شده توسط پژوهشگر | نظرات دیگران [ نظر] 
<   <<   11   12   13   14   15      
درباره وبلاگ

پاسخ به پرسش ها و شبهات اعتقادی

پژوهشگر
علاقه مند به بحث های عقیدتی،حقوق زنان،قرآنی،حدیثی و اخلاقی.
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 39 بازدید
بازدید دیروز: 48 بازدید
بازدید کل: 584757 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین پژوهی[22] . خداشناسی[14] . عدل الهی[11] . علم الهی[10] . متفرقه[10] . بهشت و جهنم[9] . فرجام شناسی[6] . اسلام شناسی[5] . امام شناسی[4] . انسان شناسی[4] . پیامبرشناسی[3] . جبر و اختیار[3] . جهان شناسی[2] . کلیات[2] . نفس شناسی . شیوه پاسخگویی .
نوشته های پیشین

دی 1384
بهمن 1384
اسفند1384
خرداد 1385
تیر 1385
مرداد 1385
شهریور1385
مهر 1385
آبان85
آذر1385
تیر1386
دی 1385
خرداد1386
آذر1386
اسفند 1385
اردیبهشت 1386
لوگوی وبلاگ من

پاسخ به پرسش ها و شبهات اعتقادی
لینک دوستان من

پاسخ به پرسش ها و شبهات قرآنی
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

اگر علی خلیفه پیامبر بود، وقتی خواستند با او بیعت کنند، چرا گفت:
پاسخ شبهه چهارم
نام خلفا بر روی فرزندان علی چرا؟.
سؤال2. آیا علی با ابوبکر و عمر بیعت کرد؟
ازدواج امّ کلثوم با عمر و تحلیل آن
نیم نگاهی به کتاب آن چه باعث هدایت جوان شیعی شد؟
کالبد شکافی کتاب
آشنایی با مکتب وهابیت
پاسخی منطقی به شبهات غیر منطقی وهابیون تندرو
نظر اسلام در مورد برده داری چیست؟
آیا اسلام معتقد به جامعه ای بی طبقه است ؟
[عناوین آرشیوشده]